هنوزم تنها ترينم توي قصه زمونه

کاشکي ردپاي عشقم روي جاده ها بمونه

با صداي خشک و تشنه خوندم ازموجاي دريا

جون گرفت حس قشنگي تو تن خشک درختا

بال پروازي نداشتم اما از پرنده خوندم

توي بازي صداقت هميشه برنده موندم

همه جا طرح قفس بود که من آسمون کشيدم

روي بال هر ترانه به ستاره ها رسيدم

به اميد لحظه عشق به اميد روز پرواز 

به اميد اينکه شاید بشکنه بغض هر آواز 

پشت ميله ها نبايد يادمون بره پريدن

واکنيم پنجره ها رو واسه آسمون ديدن.